دیشب خوابت رو دیدم. هرچی تلاش برای از یاد بردنت بود خراب شد. دستت رو گرفته بودم و کنارت راه می‌رفتم. همین.بدنت از یه تصویر دوبعدی به یه تصور سه بعدی و واقعی تبدیل شده بود، انگار واقعاً هنوز وجود داری و داری تو تهران زندگیت رو می‌کنی و منم همونجا کنارتم، نه ۴۸۹۲ کیلومتر دورتر.

-