- چهارشنبه ۱۶ مهر ۹۹
- ۱۲:۲۵
مسئله اینه که تعریفهای زیادی هست که آدمها درباره بقیه بخوان بگن و طبیعتاً همه از شنیدن اونا خوشحال میشن. مثلاً دستخطت چقدر قشنگه یا چقدر لباست قشنگه. همه اینا من رو هم خوشحال میکنه مطمئناً ولی یه خوشحالی هست که صرفاً تا صورت عمق داره. یه خوشحالی هم هست که عمقش دقیقا یه نقطه کنار دیافراگمه و تمام طول گوش که محل شنیدنش باشه تا اونجارو یه گرمای خاصی میبخشه و ماندگاریش هم خلاف نوع اول زیاده. به نظرم بر اساس شخصیت و میزان اهمیت مسائل باعث این خوشحالی آدمها متفاوته. برای من تا الان که ۱۸ سالمه با خودم دارم زندگی میکنم به دو دسته تقسیم میشه.
۱- به نظر من حس بویایی بعد از لامسه مهمترین حس انسانه. خب بینایی کاملاً مهمه و به شخصه تمام (نمیتونم به اندازهای که این کلمه معنی داره به فارسی ترجمه کنم. من رو ببخش الکساندر برای این کار) first impressions هام از آدما با چشمامه به نظرم بویایی حتی مهمتر از اونه. من از اینکه یک نفر بگه: از بوی عطرت فهمیدم اینجایی. یک حس عجیب همراه با لبخند میگیرم. اینکه اون آدم تمام حواسش رو وقت حضور من بهکار گرفته و میدونه عطر من چیه یه اتفاق خیلی خاص و تکرار نشدنیه برای من. خود من به عطر آدمها خیلی دقت میکنم و حتی یادمه میتونستم از عطر ح. بفهمم که از اونجا رد شده یا نه؛ چه برسه حضور. واقعاً چهچیزی میتونه جای این رو بگیره که یکنفر از حس بویاییش استفاده کنه برای دنبال حضورت گشتن؟ هیچچیز شاید.:)))
۲- دومیاش احتمالاً خیلی به نظرت مسخره باشه الکساندر ولی تو میدونی که من همیشه حس میکنم تمیز بودن بیش از حدم برای یه آدم به سن من خیلی عجیبه. حداقل اینه که نود و نه درصد همسنام که میشناسم همیشه اتاقشون وسطه. ولی من هیچوقت اینجوری نبودم. اتاق من همیشه مرتبه، کمدم تنظیمه کاملاً، حتی گوشیم و اپلیکیشنها خیلی دقیق چیده شدن. من امکان نداره اگر قرار باشه صبح جایی برم، از شبش حتی جورابهام رو آماده نکرده باشم. همیشه کتابهام به ترتیب اندازهان و همهچیز حتیالامکان تو زاویه درستش نسبت به میز یا شلف قرار داره. من همیشه لباسام شیش ساعت قبل رفتن بیرون اتو شدن. من فکر میکنم که اینچیزا یکم عجیبن ولی من رو اذیت نمیکنن. بیشتر لذت میبرم و دوست دارم این وضعیتم رو. حالا وقتی یک نفر بیرونی (نه اینکه لازم داشته باشم بشنوما الکساندر) میاد و میگه چقدر تمیزی یا میشه از کتاب تو استفاده کنم آخه خیلی مرتبه(تجربه اواخر کنکور- مراجعه شود به یادداشت neat ) حس خیلی خیلی خوبی بهم دست میده. اصلاً غیرقابل توصیف.:)))))
-