جلسات مشاوره(روان‌شناسی؟) چیز‌های خوب زیادی به من یاد داده و یاد می‌دهد. آنقدر دوستش دارم که اگر ببینم کسی نمی‌تواند به تنها با مشکلش مواجه شود، به او هم می‌گویم که برود و کمی وقتش را با یک روانشناس بگذراند. من این چند وقت در خودم رشد احساس می‌کنم و این خوب است. خوب است که یک نفر در جوانی بخواهد ضعف‌های واقعی را از انچه فکر می‌کند ضعف است تشخیص بدهد و در مسیر پر کردن خلأ‌های واقعی پیش برود. اینطور می‌شود که بعداً که با یک‌نفر زندگی‌اش را به اشتراک گذاشت، مشکلات دو نفر در جوانی به اقل خودش رسیده و آن ثمره زندگی دونفر که از همه‌جا بی‌خبر به دنیا آمده، از رنچ گره‌های روانی پدر و مادرش آرزوی مرگ نمی‌کند و البته دلیل مهم تر آنکه زندگی خود چقدر خوب می‌شود! چقدر! اینطور خوب است. اینطور عالیست. حالا اگر دو چیز‌ را بخواهم از اتاق شماره پنج به تو الکساندر عزیز نشان بدم، این‌هاست:

۱) در برابر گره‌های روانی افراد مهربان بودن خیلی مهم است. خیلی. همانطور که سر موضوعات زیادی من ضعف دارم و شخصیتم اشکالات زیادی دارد و در راه درست کردنشان هستم، سختی‌های زیادی هم برایش می‌کشم. اگر یک روز یک نفر بیاید و با مثلاً چمیدانم، عدم اعتماد به نفس من یا خجالتی بودنم مهربان باشد، چقدر حس خوبی خواهم گرفت. اینطور دیگر غمی به غمم اضافه نکرده. کم نمی‌کند امّا چیزی هم اضافه نمی‌کند. اینطور اگر یک روز متوجه یک مشکل روانی در یک نفر شدی، الکساندر، در برابر مشکلش صبوری کن، به رویش نیاور، سعی کن درکش کنی و پشت سرش حرفش را نزن. اینطور به آن آدم حس امنیت داده‌ای و چقدر دنیا تشنه‌ی حس امنیت است. بگذار خودش در روند طبیعی حلش کند، نه فشار روانی تو.

۲) الکساندر عزیزم معنی زندگی دیگران را نگیر چون آن معنی مطابق معنای تو نیست. اگر مادرت معنای زندگی‌اش صبح به صبح صبحانه درست کردن برایت است، بگذار حس خوب را هر صبح بگیرد و خوشحال شود. اگر پدرت هر روز با تو درباره موضوعی صحبت می‌کند که آنقدر اهمیتی ندارد، گوش بده. تا مادامیکه به حال تو آسیب نزند و چیزی از تو کم نکند، احترام بگذار به معنی‌ها. ممکن است حالا یا بعد‌ها انسان‌های دیگر هم فکر بکنند معنی زندگی تو آنقدر فلان نیست، ولی آن چیز معنی توست. اگر از تو گرفته شود، چه خواهی داشت؟
درک، درک، درک. این کلمه مهم است چون اینطور دنیا خیلی زیبا می‌شود. می‌دانم که لبخند‌ها بیشتر می‌شوند. می‌دانم الکساندر عزیزم.

-