چند وقته اینجا نیومدم؟ چند وقته ننوشتم؟ نمی‌دونم. حالا دانشگاه حضوری شده و من تا الان خیلی دوستش داشتم. کتابخونۀ مرکزی رفتن و درس خوندن رو دوست دارم. نشستن زیر پلۀ مرکزی رو دوست دارم. کلاس حضوری رو دوست دارم. دانشکدۀ زبان‌ها رو دوست دارم. کتاب خوندن تو مترو رو دوست دارم. شب‌ها خسته برگشتن خونه رو دوست دارم. سلام کردن از دور به صد نفر رو دوست دارم. دیدن نوید وسط راهرو و رفتن به محل ریجکت، صحبت کردن طولانی با ساغر تو محل ریجکت، برگشتن از زبان‌ها با انسیه و مهران، عرفانی رو دیدن، خندیدن با اسماء و حنانه سر کلاس حدیقه. همه این‌ها رو تا الان دوست داشتم. سختی داره ولی نمی‌خوام فعلاً از چیز‌هایی که دوست نداشتم حرف بزنم. حتی از کراشم هم نمی‌خوام حرف بزنم. بذار ببینم چه غلطی می‌کنم. :)

-