- پنجشنبه ۶ مرداد ۰۱
- ۲۲:۲۷
چقدر همیشه احساساتم با هم قاطی میشن. باید همهش متنفر باشم و دوست بدارم. باید همهش احساس گناه رو همراه آزادی(حتی صوری) داشته باشم. خسته میشم. همهش خسته میشم. در حالی که دارم ماتیدای هری رو گوش میدم جلوی آینه گریه میکنم و به خودم میگم اشکالی نداره اگر خودم رو پای خودم انجامش بدم ولی باز میگم: کو؟ کجا؟
میگم کاش وقتی پیدات کردم خیلی بهم احترام بذاری. من خیلی تشنه احترام میشم این وقتها. هم دوستم بدار و هم بهم احترام بذار. ممنون، مونا.
-