- يكشنبه ۱۲ مرداد ۹۹
- ۱۹:۱۷
اولین بار که قرار شد کنکور تیر نباشه و بیوفته هفته اول مرداد خیلی اذیت نشدم. بیشتر به این فکر بودم که میتونم درصدهام رو بالاتر ببرم. اینکه میتونم بیشتر درس بخونم. بعد گفتن ۳۰ مرداد شده و اون موقع یکم اعصابم خرد شد. گریهام گرفت و به تمام برنامههام که تو تقویم لیست شده نگاه کردم. یادمه ۱۰۶ روز مونده بود. ولی درسم رو میخوندم. خیلی وحشت کرونا تو وجودم نبود. خیلی هم خسته نبودم. دیر درس خوندن رو شروع کرده بودم و هنوز خیلی مطالب برام جدید بود. حالا شاید تو ظاهرم انگار خیلی عصبانی بودم ولی خودم میدونم که خیلی برام اهمیت نداشت. به هرحال اوج سختی که تحمل میکردم ساعت شش صبح بود که با جنگ تن به تن میرفتم زیر دوش سرد. حالا دوباره با مخالفت وزیر علوم و موافقت وزیر بهدشت برای تعویق و رفتن مسئله به مجلس و بستگی داشتنش به رئیس مجلس که قالیبافِ موافق تعویق باشه قرار شده تعویق بیوفته. فکر کنم هنوز هم اهمیت نمیدم. امروز نداف گفت مونا به هرحال برنامه داره. چه ۱۸ روز مونده باشه، چه سه ماه. آره میدونم که قراره چکار کنم. اونقدر خسته نیستم. هنوز هم تنها سختی که تحمل میکنم جنگ تن به تن شش صبحمه. البته با لغات ادبیات هم مشکل دارم ولی امیدوارم. میگن تقلب شده. موبایل و هندزفیری و اینا. شنیدن همه این حرفا اعصابم رو خرد میکنه. دلم نمیخواد بشنوم ولی با این موقعیت که آدما دارن سوءاستفاده میکنن حاضر نیستم سؤالا رو جواب بدم. همینجوری سهمیههای مختلفی که گذاشتن تقلب هست. دیگه دبل که بشه عملاً هیچ. ندانم.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بیخار کجاست؟
-