- جمعه ۲۶ اسفند ۰۱
- ۱۹:۵۸
راه قلبم تا گلوم باز میشه و بدنم به صورت طبیعی میخواد بیرونش بیاره. حس میکنم که میخواد. مغزم میخواد جمجهم رو بشکنه و از سرجاش بیفته پایین. دستهام خالی و بیحستر میشن طوری که نوشتن همین کلمات کلمه به کلمه سختتر میشه. نفسهام به زور بالا میاد و پایین میره. گاهی نفس کم میارم از بس کند و طولانی میشه. گوشهام خالیه. وزنم روی صندلی اونقدر سنگینه که فکر میکنم الانه صندلی خرد بشه. یاد حرفش میفتم: «حالات روحی بر جسم تأثیر داره.»
-