به خودم نهیب می‌زدم که چطور خیلی چیزها برای زنان دیگر راحت است، مثلاً فرانچسکا و جوآنا هرگز گوشه‌ای از ترس‌های بزرگ من را نداشتند. فکر می‌کردم برای زنانی که نگران هیچ مردی نیستند چقدر زندگی آسان است. از این که همیشه نگران باشم خسته بودم.
-