- سه شنبه ۶ تیر ۰۲
- ۲۲:۲۹
برای اون پستهای طولانی که درباره همه واحدها حرف میزدم خیلی پیر و خسته شدم. این ترم هم اونقدر زود گذشت که وقتی دیروز تموم شد باورم نمیشد تموم شده. هایلایت این ترم از بین درسهاش درس کشف الاسرار و سبک نظم بود که تشکیل نشد و در قلب من رو خوشحال کرد. از بس این اواخر کارشناسی از درسهام زده و بهشون بیعلاقهام که اینطور میشه.
معاصر نثر: شنبه صبحهایی که مدام تو وبلاگ به باباسالار فحش میدادم و چند جلسه هم پادکستهای دورنما گوش دادم و کیف کردم. جزوه هم که ه. جور کرده بود از سال پیش و باباسالار هم مشخصاً طرح درسش رو شبها حفظ میکرد.
نقد ادبی: ای وای فضیلت. ای وای فضیلت. کلاسهایی که به زور یک ساعت و ربعش کامل میشد و به خدا قسم اگر روی هم رفته پنج دقیقهش رو گوش داده باشم. چقدر هم امتحانش رو بد دادم. الله اکبر.
حافظ۱: وای هادی اوایلش خوب بود و اواخر دیگه فقط با چرت و پرت گفتن به مه. و گاسیپ میشد زمان کلاسش بگذره. حالا من که از حافظ خوشم نمیآد ولی حیف این واحد حتّی! چقدر واحد غیر علمی و بیمزهای بود.
مثنوی۱و۲: برای هرچه زودتر تموم شدن کارشناسی این دو درس و باهم برداشتم. در اصل با ه. یه. کاری کردیم مثنوی۱ تشکیل شه و سر امتحانش ۴ نفر بیشتر نبودیم. و چقدر سخت بود ۱۵ روز از ساعت ۸ تا ۱۲ مثنوی داشتن. سختتر که جزوه بنویسی و میز اول بشینی و آخر هم صدات کنن مبینا. راستش خوب یاد گرفتم امّا چقدر به عرفان بیعلاقهام.
خاقانی: عیدگاه واقعاً انسان خنکیه و این واحد هم همش به فحش دادن به خاقانی گذشت. ۶ تا قصیده و چندتا غزل و همین. تمام. خوبیش این بود که الف. حضور داشت و آخرش در ازای جزوهای که بهش دادم یه جزوه بهم داد chef's kiss.
قرائت۴: بالاخره انتهای قرائتهای عربی کارشناسی و اتمام دوره موسوی. چقدر واحد سختی بود. روز امتحانش با مه. وسط مرکزی نشسته بودیم و هیستریک میخندیدم و اونقدر استرس داشتم که به عین. زنگ زدم تا آرومم کنه. و آخرش هم امتحانش رو تو ۲۸ دقیقه دادم از بس آسون بود. حالا تا ببینم نمرهش چه بشه.
ورزش۱: و بالاخره عمومیها تموم شدن. فیتنس که واقعاً بد هم نبود. یه کراش داشتم تو کلاس و یه نفر هم میدونم روم کراش بود. البته چون شخصیت Book worm و ساکتم رو میبردم این واحد و خب جالبه دیگه این شخصیتها برای آدمها. و چون Pre test رو مثل یه دانشجوی خوب خیلی زود دادم، نمرهم هم ۲۰ شد و لازم نشد کار اضافهش رو بکنم.
به صورت کلی میتونم بگم منظمترین ترمی بود که داشتم. با اینکه ۲۱ واحد داشتم و ۲۰تاش تخصصی بود ولی از پسش بر اومدم. برنامههای روزانهام رو کامل انجام دادم و تکلیف قرائتم اردیبهشت آماده بود. مثنوی هم خوب خوندم و فقط تو فرجه برنامهها بهم خورد چون برنامهای که ریخته بودم برای غیاب کسی مثل عین. بود. و خب، عین. از ۱۶ اسفند تا الان، چیزی که از نوشتههای قبلی میشه فهمید چه خبرها بوده. هایلایت ترم رو اصلاً همین عین. اعلام میکنم. از همون روز که بهش گفتم تو پسر عمومی و دستم رو گذاشتم رو شونهاش تا امروز که پیشش بودم و فکر کردم چقدر اینطور دوست داشتن و دوست داشته شدن میتونه همزمان خوب و بد باشه. منتظر نمراتمم و تا الان فقط یه ۲۰ اومده. به امید ۲۰ها یا نمرات حداقل بالای ۱۶ دیگه.:) بریم برای تابستون پر از استرس و سگی.
-