برای بار اوله که تو یه شهر خارج از ایرانم و از اطرافم آگاهم. ایروان با تهران فرق‌های خیلی زیادی داره. به خاطر جمعیت خیلی کمش سکوت، امنیت و آرامش تو شهر هست. آمار دزدی خیلی کم به نظر می‌رسه و به خاطر نبود قوانین سخت‌گیرانه اسلامی، آدم‌ها با خیال راحت‌تری قدم می‌زنن. کاپل‌ها راحت دست همدیگرو می‌گیرن و دختر‌ها و پسر‌ها هر لباسی که بخوان می پوشن، البته الان فصل سردیه و لباس‌ها کمی پوشیده‌ست. اکثرا یه بلیز آستین بلند، شلوار و مو‌های باز برای‌ خانم‌ها و یه هودی و شلوار یا بلیز و شلوار و کاپشن برای آقایون. لباس‌های بلند مثل کت و پالتو اینجا اونقدر طرفدار نداره. بعضی‌ها هم پیرهن می‌پوشن و به نظرم خیلی سردشون می‌شه. اینجا اکثراً موهاشون بوره ولی نه خیلی بور. قیافه‌هاشون خیلی از ایرانی‌ها دور نیست ولی و اینطور نیست که انگار از یه قاره دیگه‌ن در حالی که از یه قاره دیگه‌ن. اینجا غذا به نسبت ایران خیلی گرون‌تره و هر وعده غذای کمتری رو شامل می‌شه نسبت به وعده ایرانی. از تفاوت‌های مشخص ایروان و تهران می‌شه به متروش اشاره کرد. متروی ایروان یه خطه و انگشت‌شمار ایستگاه داره. قطار‌هاش خیلی کوتاهن و خیلی پر سر و صدا و خرابن. ورودی مترو با ژتون‌های پلاستیکی که برای هر کس ۱۰۰ درامه باز می‌شه. مردم اینجا به اسکوتر خیلی علاقه دارن و سیستم اسکوتر‌های برقی اشتراکی خیلی فعاله. همه بچهها هم یه اسکوتر دارن. فرق دیگه‌ش با تهران سیم‌کشی خیلی بهم ریختشه. سیم‌کشی‌های تهران خیلی تر و تمیز و مرتبه در حالی که سیم‌کشی‌های ایروان مثل سیم‌کشی‌های عراق، تعداد زیادی سیم که از بالا سر شهر رد می‌شن رو شامل می‌شه. شهرداری ایروان بیشتر به کوچه‌های اصلی اهمیت داده و وقتی یکم وارد فرعی‌های شهر می‌شی یاد روستاهای اطراف تهران میفتی. شهرداری ایروان بر خلاف شهرداری تهران به میدون‌های اصلی اونقدر اهمیت نمی‌ده و میدون جمهوری ایروان یه دایره تو خالیه. معمولا تو تهران میدون‌ها یه مجسمه بزرگ یا یک آبنما دارن. فکر می‌کنم به هدف زیبا کردن شهر تمام نور‌هایی که شب روشن می‌شن زرد رنگن. این فضا رو کمی رمانتیک می‌کنه. جای جای شهر هم گیتار و پیانو و ساز‌های دیگه نواخته می‌شه. سیستم تابلو‌ها هم اینجا خیلی ضعیفه. تقریباً هر کوچه و خیابون فقط یه تابلو برای معرفیش داره و در طول کوچه یا خیابون هیچ اثری از اسمش نیست. یه چیز جالب دیگه خلوت شدن شهر راس ساعت ۹‌ئه. همه‌جا ساعت ۹ می‌بندن و مردم سریع به خونه هاشون می‌رن. حتی میدون اصلی شهر هم خالی می‌شه. جنب و جوش تهران با توجه به جمعیتش تقریبا تو هیچ ساعتی تمومی نداره. فعلاً همین‌ها به ذهنم می‌رسه ولی فکر می‌کنم بیشتر بنویسم. 

-